صدای پای تو بدجور دلبری دارد
کشاکشی که شر و شور بندری دارد
تو کودتای برآشفتگی توفــــــــــانی
همان که پرچمی از جنس روسری دارد
دلم خوش است به یک تار مو، همین کافی ست
که با تمامی دنیـــــــــــــــــا برابری دارد
فرشته قامت شیطان بلای بازیگوش!
چه کرده ای که نگاهت چنین پری دارد؟
تن بلور تو کار کدام استاد است؟
ظرافتی که کش و قوس مرمری دارد
مرا مباد بیاندازی از دو چشمت مست
که پلک هم زدنت هم سکندری دارد
لبان تو آناناس است سیب و خرما نه
ببخش شاعر میل نوآوری دارد
غزل سرودم و تقدیم خاطرت کردم
که شوق خاندن "شهراد میدری" دارد
*شهراد میدری*
پ ن:
واژه ی "آناناس" در " آ "ی نخست با مصوت کوتاه و در دو " آ "ی بعد با مصوت بلند خانده میشود و وزن آن هیچ چالشی ندارد.