بگردم دور تو سیرت بگردم
اسیر دست زنجیرت بگردم
چه می شد می شدم یم قاب چوبی
که یک عمر دور تصویرت بگردم
**
تب و لرز گسل می گیرم امشب
شر و شور غزل می گیرم
خداحافظ.. برای آخرین بار
خودم را در بغل می گیرم امشب
**
به امواج خروشانم نیایند
خطرناک است توفانم؛ نیایند
به ماهیگیرها حتمن بگویید
که امشب گرد چشمانم نیایند
**
دو دریا و دو بندر میشود دید
چه زورقها شناور میشود دید
میان چشم تو بانوی کارون!
خدا را جور دیگر میشود دید
**
خلیجی نقره ای؛ تنگ غروبم
رفیق موجهای پایکوبم
پُرم از هرچه زورقهای خالی
دهاتی زاده ای مال جنوبم
**
میان وسعتِ ژرفی نشسته
شبیه نقطه ی حرفی نشسته
خداگاهی کلاغِ خسته ای هست
که روی شاخه ی برفی نشسته
**
دوباره سازِغم زد بی توباران
کمی با من قدم زد بی توباران
لب کارون قرارم بود با تو
قرارم را به هم زد بی توباران
شهراد میدری
ادامه مطلب ...