اشعار شهراد میدری

شعر و ادب ایران زمین

اشعار شهراد میدری

شعر و ادب ایران زمین

چرا اینقدر میلرزد صدایت؟( شهراد میدری )

 

چرا اینقدر میلرزد صدایت؟
چرا باران به روی گونه هایت؟

خدا ! گریه نکن هر مشکلی هست
خودم حل میکنم آن را برایت

 

شهراد میدری

نمی بینی مگر آهم؟ ولم کن ( شهراد میدری )

 

نمی بینی مگر آهم؟ ولم کن
دو چشم مانده در راهم؟ ولم کن

تمامش کن خدا ! کافی ست دیگر
غلط کردم، نمیخاهم*، ولم کن

 


شهراد میدری

چه آزادانه صحبت کرده بودم( شهراد میدری )

 

چه آزادانه صحبت کرده بودم
از این دنیا شکایت کرده بودم

عدم بود و ادم کرد عاشقانه
شبی که با خدا چت کرده بودم


شهراد میدری

 

رها از هر خسی بودیم دیروز ( شهراد میدری )

 

رها از هر خسی بودیم دیروز
ارس تا اطلسی بودیم دیروز

نبین امروز ما را اینچنین خار*
برای خود کسی بودیم دیروز

 

شهراد میدری

شد از شیراز برگردد به دنیا( شهراد میدری )

 

شد از شیراز برگردد به دنیا

به صد سرباز برگردد به دنیا

بیا طومــــــــار بنویسیم باهم
که "کوروش" باز برگردد به دنیا

 

شهراد میدری

پُر از "نیچه" به دین ات بازگردی ( شهراد میدری )



پُر از "نیچه" به دین ات بازگردی

به جشن هفت شین ات بازگردی

اشو زرتشت! وقت آن رسیده
که سوی سرزمینت بازگردی

 

 شهراد میدری

به زیر خاک ، اصراری ندارد ( شهراد میدری )

 

شب تاریکی و سردی؟ تشکر
پر از اندوهی و دردی؟ تشکر

بغل کن قاب عکسم را دوباره
برایم گریه کن، کردی؟ تشکر

 

 شهراد میدری

سکوت یخزده، فنجان خالی( شهراد میدری )

 

سکوت یخزده، فنجان خالی
به روی میز در ایوان خالی

دو برگ زرد روی ساقه ای خشک
چه حسی دارد این گلدان خالی

 


شهراد میدری

کمین بنشین، خروشی باش گربه ( شهراد میدری )

 

کمین بنشین، خروشی باش گربه !
گرفتن های گوشی باش گربه !

شعار "مرگ بر موش" ات قدیمی است
به فکر مرگ موشی باش گربه !

 


شهراد میدری

سکوت شب، دو چشم محو اندام( شهراد میدری )

 

سکوت شب، دو چشم محو اندام
در گوشی پچ و پچ هایی آرام

خدا در سردخانه گریه میکرد
نگهبان میگرفت از مرده ای کام

 


شهراد میدری

چه زیبا دختران بد بلایی ! ( شهراد میدری )

 


چه زیبا دختران بد بلایی !
سمرقند و بخارا عشوه هایی

دوشنبه ، تاشکند و عشق آباد
چه ایران قدیم باصفایی !!

 


شهراد میدری

تو نقاشی ترین دلخاه هستی( شهراد میدری )

 


تو نقاشی ترین دلخاه هستی
پلنگی در کمین هرگاه هستی

شدم زخمی من از زیبایی تو
به طرزی وحشیانه ماه هستی

 

 شهراد میدری

پر و پرپر.. غم شادی بسازی( شهراد میدری )

 

پر و پرپر.. غم شادی بسازی
فراز شهر، آبادی بسازی

پرنده ! تخم داری لانه ات را
بروی برج آزادی بسازی؟؟!

 


شهراد میدری

نه برج کنترل، نه اشتباهی( شهراد میدری )

 

نه برج کنترل، نه اشتباهی
نه می ماند معطل هیچ گاهی

پرنده نقص فنی حالی اش نیست
ندارد با خودش جعبه سیاهی


شهراد میدری

غروب و هق هق و سیگار هستم( شهراد میدری )

 

غروب و هق هق و سیگار هستم
پُر از پتکم ، پر از تکــــــرار هستم

من اردوگــــــــــــــــاه اجباری کارم
خودم هم از خودم بیزار هستـــــم

 


شهراد میدری