نه تنها ابر من، باد تو هم هست
دو چشم آسمان زاد تو هم هست
من امشب دعوتم اعماق دریا
خودم تنها که نه ، یاد تو هم هست
شهراد میدری
سفر یعنی دو کفش خیس خورده
سفر یعنی قدم هایی شمرده
سفر یعنی خیال جاده ای دور
به نم نم های باران دل سپرده
شهراد میدری
شبی که آسمون نم نم می گیره
دل ِ سنگم که باشه غم می گیره
به یاد ِ با تو بودن که میافتم
همه ش بی اختیار گریه م می گیره
شهراد میدری
کمی اشک و کمی لبخند، قوها
پر از آیا ، چطور و چند قوها
سر و گردن به شکل یک سوالند
نمی دانم چه می پرسند قوها؟
شهراد میدری
کدپستی: دوتا اشک و سه تا آه
فرستنده: غریبی، کوچه ی چاه
به او که خابهایم* کرده شیرین
خیابان محبت، منزل ماه
*خوابهایم
شهراد میدری
نمی آیی که مهتابت ببینم
پریزادی لب آبت ببینم
دو سه روز است دلتنگ تو هستم
اجازه میدهی خابت* ببینم؟
*خوابت
شهراد میدری
جهان تکرار دارد، تو نداری
غم بسیار دارد، تو نداری
همه گل را به تو تشبیه کردند
گل اما خار دارد، تو نداری
شهراد میدری
من اصلن لال لالم، حالی ات شد؟
سراشیب زوالم، حالی ات شد؟از امشب حق نداری بی اجازه
بیایی در خیالم، حالی ات شد؟
شهراد میدری
زمستان آمد و شور و نشاطت
شده خیس آسمان از خاطراتت
هواپیمای ابر آمد چه پایین
بپر ای قطره با چتر نجاتت
شهراد میدری
برایم صندلی با ساز بگذار
کنارش غنچه ای از ناز بگذار
میایم نیمه ی شب توی خابت*
درِ خانه به رویم باز بگذار
*خوابت
شهراد میدری
مگه بارونِ دون دونه ندیدی؟
پرستوی بی آشیونه ندیدی؟
چیه هی زل زدی تو عمق چشمام؟
مگه تا حالا دیوونه ندیدی؟
شهراد میدری
زمستان چکه چکه ابر خسته
فضای شیشه ای نم نشسته
گرفت آرام خطی کج کجی، آه...
اتاق سی سی یو، پلکی که بسته
شهراد میدری
بپر ای کفتر چاهی ! سفر خوش
مرا هم یاد کن گاهی، سفر خوش
به یادت دلخوشم ، تنها همین بس
برو هرجا که میخاهی* ، سفر خوش
*میخواهی
شهراد میدری
بیا بنویس عمری در قفس را
نشانی ِ شب و روز ِ عبث را
دبلیو و دبلیو و دبلیو
زمانه داد کام ِ هیچ کس را
شهراد میدری
من از توفان به آه ِ تو رسیدم
به آغاز ِ نگاه ِ تو رسیدم
گرفتم رد ِ یلدایی ترین شب
به چشمان ِ سیاه ِ تو رسیدم
شهراد میدری