اشعار شهراد میدری

شعر و ادب ایران زمین

اشعار شهراد میدری

شعر و ادب ایران زمین

بعد از این میخاهی آهو باش میخاهی نباش( شهراد میدری )

بعد از این میخاهی آهو باش میخاهی نباش
خوش خرام دشت شب بو باش میخاهی نباش

مهربان نامهربان دیگر به حال من یکی ست
مرمر ایوان نه تو باش میخاهی نباش

پیرهن ابریشم گل دامن پروانه پوش!
پیله کن رقص هیاهو باش میخاهی نباش

بر درختان یادگاری خاستی حک کن نکن
دوست داری پنج وارو باش میخاهی نباش

با لبت زنبورها را مست شهدت شو نشو
پادشاه قصر کندو باش میخاهی نباش

کشف باد از روسری برداشتن های تو بود
حال دیگر موی هوهو باش میخاهی نباش

غرقه ی دریای چشمت کی به ساحل میرسد؟
زیر توفان پلک پارو باش میخاهی نباش

میکشد هرچند او ناز تو را و تابلوست
دلبر از نقاش جادو باش میخاهی نباش

من زمستانم به دنبال بهار من نگرد
میکشد عشقت پرستو باش میخاهی نباش

عاشقی دیوانه ام ورد لبم "تو" ، تو ببخش
میل میل توست با "او" باش میخاهی نباش

 

*شهراد میدری*