رها از رنگ خاهی* شد عزیزم!
سکوت آهنگ خاهی شد عزیزم!
لبت خط هزاران ساله ی پیش
تو روزی سنگ خاهی شد عزیزم!
شهراد میدری
سکوت پله ها پاپیچ نرده ست
دو گلدان شمعدانی غنچه کرده ست
کسی نام تو را بر شیشه هق هق..
همیشه دستهایی پشت پرده ست
شهراد میدری
شب تاریک با آهم بمیرم
به دردِ گاه و بیگاهم بمیرم
به من چه دوستم داری نداری
در آغوش تو میخاهم* بمیرم
* میخواهم
شهراد میدری
نه تنها ابر من، باد تو هم هست
دو چشم آسمان زاد تو هم هست
من امشب دعوتم اعماق دریا
خودم تنها که نه ، یاد تو هم هست
شهراد میدری
سفر یعنی دو کفش خیس خورده
سفر یعنی قدم هایی شمرده
سفر یعنی خیال جاده ای دور
به نم نم های باران دل سپرده
شهراد میدری
شبی که آسمون نم نم می گیره
دل ِ سنگم که باشه غم می گیره
به یاد ِ با تو بودن که میافتم
همه ش بی اختیار گریه م می گیره
شهراد میدری
دم ها پیش و پس خیلی مهم نیست
همه یا هیچ کس خیلی مهم نیست
قناری ! ما همه زندانیانیم
قفس توی قفس خیلی مهم نیست
شهراد میدری
کمی اشک و کمی لبخند، قوها
پر از آیا ، چطور و چند قوها
سر و گردن به شکل یک سوالند
نمی دانم چه می پرسند قوها؟
شهراد میدری
کدپستی: دوتا اشک و سه تا آه
فرستنده: غریبی، کوچه ی چاه
به او که خابهایم* کرده شیرین
خیابان محبت، منزل ماه
*خوابهایم
شهراد میدری
نمی آیی که مهتابت ببینم
پریزادی لب آبت ببینم
دو سه روز است دلتنگ تو هستم
اجازه میدهی خابت* ببینم؟
*خوابت
شهراد میدری
جهان تکرار دارد، تو نداری
غم بسیار دارد، تو نداری
همه گل را به تو تشبیه کردند
گل اما خار دارد، تو نداری
شهراد میدری
من اصلن لال لالم، حالی ات شد؟
سراشیب زوالم، حالی ات شد؟از امشب حق نداری بی اجازه
بیایی در خیالم، حالی ات شد؟
شهراد میدری
زمستان آمد و شور و نشاطت
شده خیس آسمان از خاطراتت
هواپیمای ابر آمد چه پایین
بپر ای قطره با چتر نجاتت
شهراد میدری
برایم صندلی با ساز بگذار
کنارش غنچه ای از ناز بگذار
میایم نیمه ی شب توی خابت*
درِ خانه به رویم باز بگذار
*خوابت
شهراد میدری
مگه بارونِ دون دونه ندیدی؟
پرستوی بی آشیونه ندیدی؟
چیه هی زل زدی تو عمق چشمام؟
مگه تا حالا دیوونه ندیدی؟
شهراد میدری