رها از هرچه غم میرقصد امشب
سراپا پیچ و خم میرقصد امشب
به دورش حلقه ی ِ صدها فرشته
خدا بابا کرم میرقصد امشب
شهراد میدری
نگاه آسمان کن، وقت کوچ است
رها این آشیان کن، وقت کوچ است
ببین آنقدر لک لک روی دریا
پرت را امتحان کن، وقت کوچ است
شهراد میدری
پیاله در پیاله جام بنویس
به خط گور از بهرام بنویس
برایم برگی از انگور بفرست
به رویش شعری از خیام بنویس
شهراد میدری
به دنبال غزل، فکر کجایند؟
به شهدی بی بدل، فکر کجایند؟
بگو آن قدر زنبور دم بخت
مگر ماه عسل فکر کجایند؟
شهراد میدری
چنین زیبا، چنین دلخاه* باشد
غزل هم گاه و هم بیگاه باشد
دروغ است اینکه می گویند ماهی
شبیه ات ماه عمرن ماه باشد
*دلخواه
شهراد میدری
خمار چشم من بی چشم مستت
من و این نیستی قربان هستت
جهان روزی به پایان میرسد، حیف..
بدون اینکه دستم توی دستت
شهراد میدری
چه شبها در اتاق خابی* از آه
هق و هق هق.. دل بی تابی از آه
جوانی های یک زن خاک میخورد
کنار تاقچه در قابی از آه
شهراد میدری
دیالوگ های تاخیری چه تلخ است
تو در نقشی که می میری چه تلخ است
عصا در دست بالا رفتی از سن
نمایشنامه ی پیری چه تلخ است
شهراد میدری
جرقه با من و باروت با تو
دوباره شمع با من، فوت با تو
شب از من، پلک از من، بستن از من
سحر همراهی تابوت با تو
شهراد میدری
اتل یکبار دیگر از متل گفت
قدیم آمد پُر از کوزه، عسل گفت
دو کفشم جفت شیراز خیالت
خدا حافظ شد و از نو غزل گفت
شهراد میدری
برای هفتمین سالروز زلزلزه ی جانگداز بم
و به یاد ایرج بسطامی مانا نام:
**
زمین لرزید، پشت ماه خم ماند
کسی رفت و بجایش آه و غم ماند
شبی که نقطه ی آواز افتاد
نت بسطامی من زیر بم ماند
شهراد میدری
برای هفتاد و هفتمین سالروز آمدن
بزرگ بانوی تکرار نشدنی شعر پارسی "فروغ فرخزاد":
کسی در جاده ها می راند انگار
"پرنده.."* زیر لب می خاند* انگار
صدای ترمزی در برف پیچید
"صدا، تنها صدا می ماند"* انگار
شهراد میدری
1*فروغ: پرنده مردنی ست.
2*می خواند.
3*فروغ:تنها صداست که می ماند.
چرا توقف کنم،چرا؟ پرنده ها به سوی جانب آبی رفته اند.
غم و اندوه، پرسیدن ندارد
فضای روبرو دیدن ندارد
مونالیزای من! یعنی چه لبخند؟!
جهان ما که خندیدن ندارد
شهراد میدری
به مژگان ریشه های تاک باشیم
کرخت و سست و رخوتناک باشیم
چه حالی میدهد باران بیاید
ولی ما زیر چتر خاک باشیم
شهراد میدری
لب رودی سی و سه پل بچیند
دوباره یک سبد بلبل بچیند
به عقد "فایز" امشب در میایی؟
"پری" رفته به صحرا گل بچیند
شهراد میدری